عشق ما اسماعشق ما اسما، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

اسما پرنسس کوچولوی ما

عشق بزرگ من

چقدر آرامم دخترکم که تو هستی... که کنارمی وهمیشه درقلب منی... به معصومیت کودکانه ات قسم،بیشتراز هرمادردیگری عاشقت هستم...باورکن بعدازدردی شیرین پابه این دنیا گذاشتی وهمه دنیای من شدی... دغدغه هرروز من بودن توست... نفس کشیدنت... ایستادنت... خندیدنت... لحظه به لحظه کنارم قدمیکشی وبزرگ میشوی... دخترکم،عزیزکم دستهای کوچکت رامیگیرم تابلندشوی،راه بروی...تمام لذت زندگیم همین است میخواهم آغوشم مادرانه ترین آغوش دنیاباشدبرای تو... میخواهم به تویادبدهم کلمه کلمه عشق را،زندگی را... مادربودن شیرین است،آنقدرکه حتی فکرکردن به نوازش صورت پاک ومعصوم تومرا میبردتا اوج...       &...
18 مهر 1392

شیطون بلای مامان

اول ازهمه خاله های مهربون ممنونیم که به ماسرزدین ونگران حال عروسک مابودین دخترکم یک هفته مریض بودی واصلا حال نداشتی.3روز تب شدیدوبعدش دونه های قرمزتوصورت وبدنت که دکترگفت یه ویروسه خیلی بی حال بودی وهیچی نمیخوردی،همش بی تابی وگریه میکردی الهی مامان بمیره برات من وبابایی داغون بودیم تواین یه هفته عزیزدلم ازخدامیخوام همیشه سالم وسرحال باشی فدات شم اینم چندتا عکس  فرشته کوچولوی من خییییییییییییییییییییییلی شیطون شدی همش کارای خطرناک میکنی،خیلیم لجبازوجیغ جیغوشدی.فقط دنبال پریز برق وسیم وچیزای خطرناکی خیلی نگرانتم مامانی تامیبینی دارم میام سراغت،فرار میکنی وجیغ میزنی... کلی کارجدید یادگرفتی بای بای میکنی،وقتی میگم سلا...
18 مهر 1392

روزهای دلتنگی

دخترم،فرشته کوچولوی من این روزا همش دلم واسه وقتی که تودل مامان بودی تنگ میشه هرچند الان که کنارمی  وهرروزبزرگترو خانومترمیشی بیشترلذت میبرم ولی اون تکوناوشیطونیات تودل مامان خیلی شیرین ولذت بخش بود. چندروزیه که مریض شدی وبه شدت تب داری،باهرناله وگریت میمیرم وزنده میشم.الهی بمیرم برات که اصلا حوصله نداری وداری ازتب میسوزی دکترگفت یه ویروسه چندروزم طول میکشه تاخوب شه ولی من طاقت ندارم مامانی تورو تواین حال ببینم.... الهی بمیرم برات که انقدربی حالی       ...
5 مهر 1392

9ماهه شدی خوشگلم

دخمل نازم امروز9ماهت تموم شد.هرروز خداروهزاران بارشکرمیکنم که تورودارم توهمه زندگی من وبابایی جوجه انقدرشیطون شدی که دیگه نمیتونم کنترلت کنم همش دنبالتم یه جابندنمیشی خوشگلم الهی که فدات شم خیلی شیرینی ملوسم همش میری سراغ کمددایی فضولی،دایی مچتوگرفته مظلوم شدی عاشقتم شیکمو قربون دخترم بشم مدرسه هاشروع شده بچم درسخون شده اینم حسین اقا نوه عمه مامان که همش پستونکای تورو میگرفت شیطون رفته بودیم جشن عقدپسرعمه بابا که شما توماشین خیلی گرمت بودوگریه میکردی منم لباساتودراوردم راحت باشی یه همچین مامان باحالیم من قربون خنده های قشنگت     دیوونتم خانوم کوچولو   ...
1 مهر 1392
1